پیشبینیپذیری بازارها به ویژه در حوزه ارز، یکی از بزرگترین چالشهای تجار و بازرگانان است. نوسانات شدید نرخ ارز نه تنها میتواند به تصمیمگیریهای اقتصادی آسیب بزند، بلکه باعث ایجاد عدم اطمینان در فعالیتهای تجاری، صادرات و واردات میشود. در چنین شرایطی، فعالان اقتصادی نیازمند یک محیط پایدار و قابل پیشبینی هستند تا بتوانند برنامهریزیهای لازم را انجام دهند و از ریسکهای غیرقابل کنترل دوری کنند. بانک مرکزی به عنوان نهاد اصلی در مدیریت سیاستهای پولی و ارزی، نقش کلیدی در ایجاد این ثبات دارد. اقداماتی نظیر اجرای سیاست تثبیت، راهاندازی مرکزی مبادله و عمق بخشی به بازار رسمی در دو سال گذشته توسط بانک مرکزی برای ایجاد ثبات و پیشبینیپذیری بازار انجام شده است. از سوی دیگر تقویت همکاریها و هماهنگی بین نهادهای مختلف اقتصادی، از جمله وزارتخانههای مرتبط، میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش اثرات منفی ناشی از عدم هماهنگی سیاستها کمک کند. در این راستا، ایجاد سازوکارهایی که به صادرکنندگان انگیزه میدهد تا ارز حاصل از صادرات خود را به سیستم برگردانند، میتواند به بهبود وضعیت بازار ارز کمک کند. علاوه بر این، انعقاد پیمانهای پولی و تهاتر با کشورهای دیگر میتواند به عنوان یک راهکار موثر در مواجهه با تحریمها و کاهش وابستگی به سیستمهای مالی بینالمللی عمل کند. در گفتوگو با مسعود دانشمند، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران به بررسی اقدامات لازم بانک مرکزی و اهمیت هماهنگی بین نهادها برای افزایش پیشبینیپذیری در بازار ارز پرداخته خواهد شد.
یکی از بزرگترین خواستههای تجار و بازرگانان، پیشبینیپذیری بازارها، به ویژه در حوزه ارز و ثبات نرخهاست. به نظر شما بانک مرکزی چه اقداماتی باید در دستور کار قرار دهد تا پیشبینیپذیری در بازار ارز افزایش یابد؟
فعالان اقتصادی برای انجام تجارت، صادرات، واردات و تولید، نیازمند ثبات در بازار هستند. عدم وجود این ثبات باعث میشود که تصمیمگیریها لحظهای و غیرقابلپیشبینی شوند. نوسانات در بازار اجتنابناپذیر است، اما باید مشخص شود که این نوسانات در چه حدی است. وقتی بازار ارز دارای نوسانات بالا و ناگهانی باشد، تنها سفتهبازان و دلالان میتوانند از این نوسانات بهرهبرداری کنند و عموم مردم از این نوسانات آسیب میبینند. در شرایطی که بازار پیشبینیپذیر نباشد به عنوان یک تاجر، اگر بخواهید کالایی را وارد کنید، با عدم اطمینان از قیمتها مواجه خواهید شد و این عدم اطمینان، بازار را به محیطی ریسکی تبدیل میکند. بنابراین، دولت باید اقداماتی برای بازگرداندن ثبات به بازار انجام دهد. ما باید به سمت ارز تکنرخی حرکت کنیم و این ارز باید به صادرات پیوند داده شود. دولت به جای تخصیص ارز با نرخهای مختلف باید ارز را تک نرخی کند و برای کالاهای مختلف تعرفههای متفاوت بگذارد. دولت همچنین میتواند به صادرکنندگان اعلام کند که اگر ارز حاصل از صادرات خود را ظرف مدت معین به سیستم برگردانند، مشمول پاداش خواهند شد. این اقدام باعث میشود که صادرکنندگان به سرعت ارز را به سیستم برگردانند و از پاداشهای دولتی بهرهمند شوند. اگر دولت ارز حاصل از صادرات را که صادرکنندگان هنوز به سیستم برنگرداندهاند، به طور مؤثر مدیریت کند، میتواند از این ارز برای واردات استفاده کند. در این شرایط، دلالی و واسطهگری کاهش مییابد و صرافیهای رسمی تحت نظارت بانک مرکزی فعالیت خواهند کرد. این اقدامها مانع از بروز رانتخواری و دلالی در بازار خواهند شد. بنابراین، با ایجاد شفافیت و حذف دلالان، میتوان به ثبات و پیشبینیپذیری در بازار ارز دست یافت.
به نظر شما تا چه اندازه نیاز است که بین بانک مرکزی، دولت و سایر نهادها هماهنگی وجود داشته باشد و اثرات عدم هماهنگی در سیاستها تا چه اندازه مضر است؟
عدم هماهنگی بین نهادهای مختلف اقتصادی، به ویژه بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، وزارت صمت و وزارت کشاورزی، میتواند تأثیرات منفی جدی بر اقتصاد کشور داشته باشد. این نهادها باید به طور مشترک و هماهنگ عمل کنند، زیرا هر یک از آنها در مصرف ارز و اجرای سیاستهای اقتصادی نقش حیاتی دارند. بانک مرکزی باید نقش خود را به عنوان مدیر بازار پولی کشور به طور مؤثر ایفا کند. این نهاد نباید تنها به عنوان یک صندوق برای دولت عمل کند، بلکه باید به عنوان یک نهاد مستقل و کارآمد در مدیریت سیاستهای پولی و ارزی کشور فعالیت کند. به شدت معتقدم که بانک مرکزی باید به عنوان مدیر بازار پولی عمل کند و نه به عنوان یک صندوق برای دولت. در حال حاضر، بانک مرکزی به نوعی به عنوان صندوق دولت عمل میکند و این وضعیت باید تغییر کند. بانک مرکزی باید توانایی سیاستگذاری مستقل را داشته باشد و نیازهای مختلف سازمانها و نهادها را به طور مؤثر مدیریت کند. این شامل ارزیابی نیازهای ارزی، میزان ارز حاصل از صادرات و منابع دیگر است. بانک مرکزی باید به عنوان یک نهاد مستقل و معتبر شناخته شود که میتواند تصمیمات مؤثری در زمینه سیاستهای پولی اتخاذ کند. این استقلال به بانک مرکزی این امکان را میدهد که به طور مؤثر با چالشهای اقتصادی مواجه شود و از نوسانات و عدم پیشبینیپذیری در بازار جلوگیری کند.
بانک مرکزی تا حد امکان تلاش کرده با دیپلماسیهای ارزی و ارتباط با بانکهای مرکزی سایر کشورها، مسیرهای تجار و فعالان اقتصادی را تسهیل کند. نمونهای از این تلاشها، پیمانی است که با بانک مرکزی روسیه امضا شده است. نظر شما در مورد انعقاد پیمانهای پولی چیست؟
به نظر میرسد که تهاتر میتواند به عنوان یک ابزار موثر در کاهش تأثیر تحریمها عمل کند. ما سالها این کار را انجام دادهایم. در دهههای گذشته با کشورهای بلوک شرق مانند آلمان شرقی، لهستان، مجارستان، چکسلواکی و یوگسلاوی تهاتر میکردیم و با روسها نیز تجربه مشابهی داشتهایم. بعد از انقلاب، به ویژه پس از فروپاشی بلوک شرق در سال ۱۹۹۰، این فرآیند تهاتر به هم خورد و ما به نوعی از آن فاصله گرفتیم. اما اکنون که دوباره به دنبال احیای این روش هستیم، میتوانیم از آن بهعنوان یک راهکار مفید در شرایطی که هر دو کشور در تحریم هستند، استفاده کنیم. با استفاده از تهاتر، به جای اینکه به دنبال پرداخت پول و مواجهه با مشکلاتی مانند سوئیفت باشیم، میتوانیم به راحتی کالاها را مبادله کنیم. در حال حاضر، رابط بانکی ایران و روسیه، میربیزنس بانک در روسیه و بانک ملی ایران هستند. به این ترتیب، هر کالایی که بخواهیم صادر کنیم، به بانک ملی میبریم و آنجا ثبت میشود. بانک ملی نیز پول را از میربیزنس بانک دریافت میکند و کالا را صادر میکند. به همین ترتیب، روسها نیز کالاهای خود را ارسال میکنند و باید پولشان را به میربیزنس بانک بپردازند. این سیستم میتواند تجارت را بسیار تسهیل و ثبات در قیمتها ایجاد کند. در نتیجه، تهاتر به عنوان یک ابزار اقتصادی میتواند به کاهش آثار منفی تحریمها کمک کند و شرایط بهتری برای تجارت بین دو کشور فراهم آورد. به نظر میرسد که قابلیت بسط تهاتر به سایر کشورهای همسایه وجود دارد و میتوانیم با هر کشوری این روش را پیادهسازی کنیم. پیش از انقلاب، زمانی که اتحادیه اروپا به وجود آمد و یورو شکل گرفت، ما با کشورهای هند و سریلانکا نیز یک پول مشترک آسیایی به نام "آ ام یو" داشتیم که از طریق آن تبادل کالا انجام میدادیم. به عنوان مثال، صبح به صبح برابری روپیه هند و ریال ایران با آ ام یو اعلام میشد و بانک مرکزی ما و بانک مرکزی هند این نرخها را اعلام میکردند. این سیستم به خوبی کار میکرد و هیچ مشکلی وجود نداشت. همچنین، قرار بود که پاکستان و ترکیه نیز به این سیستم بپیوندند و اتحادیه بازرگانی برای کشورهای غرب آسیا شکل بگیرد. اما متأسفانه به دلیل وقایع سیاسی، این طرح به مرحله اجرایی نرسید. بنابراین، با توجه به تجربیات گذشته و قابلیتهای موجود، میتوان امیدوار بود که بسط این روش به کشورهای همسایه و ایجاد همکاریهای اقتصادی بیشتر، امکانپذیر باشد و به تسهیل تجارت و کاهش تأثیر تحریمها کمک کند.
نظر شما